درمقالهٔ پیشین تحت عنوان پرسونال برندینگ (قسمت اول) به بررسی اهمیت ایجاد برند شخصی و مواردی که باید برای شروع به آنها توجه شود اشاره کردیم؛ اما یک برند شخصی نیازمند چه مواردی است؟
یکی از گامهای مهم برای برندسازی شخصی، مشخصکردن چشمانداز است. قبل از انجام هر کاری، ابتدا باید تصمیم بگیرید چشمانداز شما چیست؟ چشمانداز شخصی خود را تهیه کنید و مشخص کنید، تصمیم دارید چه چیزی را به دست بیاورید.
ارزشهای خود را مشخص کنید؛ زیرا آنها به طور مستقیم بر تصمیمات شما تأثیرگذار هستند. اگر تاکنون این کار را انجام ندادهاید، تلاش کنید تا با تحلیل خود آنها را کشف کنید. پنج تا ده ارزش را برای خود مشخص کنید. برند شخصی شما انعکاسدهندهٔ ویژگیهای شما است؛ بنابراین شما میتوانید با تأکید بر ویژگیهای مثبت به تقویت برند خود کمک کنید.
ممکن است شما در زمینههای متفاوت مهارت داشته باشید، اما تمامی آنها برای برند شما ضروری و لازم نیست؛ بنابراین باید مهارتهایی را که میتوانید باتوجهبه تقاضای بازار از آنها کسب درآمد کنید، شناسایی کنید. پس دومین عامل مهم، بررسی بازار تقاضا است.
همانطور که کسبوکارها باید مخاطبان خود را تعریف کنند. شما نیز بهعنوان یک برند شخصی، باید از خود بپرسید که تصمیم دارید چه کسانی را تحت تأثیر قرار دهید؟ برای تحقق چشمانداز و اهداف خود باید بر روی چه افرادی اثرگذاری داشته باشید؟
از خود بپرسید مخاطبان ایدئال شما چه کسانی هستند. آیا میتوانید آنها را بهوضوح توصیف کنید؟ در چه طیف سنی قرار دارند؟ شغل آنها چیست؟ در اوقات فراغت خود چهکاری انجام میدهند؟ تحقیقات جدید نشان میدهد، دامنهٔ توجه انسان بهصورت آنلاین تنها هفت ثانیه است. این بدان معنا است که شما کمتر است هفت ثانیه وقت دارید تا توجه شخصی را جلب کنید. زمانی که مشتری خود را بشناسید، میتوانید به طور مؤثر با او ارتباط برقرار کنید.
اکنون باید نقطهٔ تفاوت خود را مشخص کنید. با فرض اینکه شما در انجام کاری کاملاً توانایی دارید و میتوانید به مخاطبان خود کمک کنید، تمایز شما با سایرین چیست؟ برای پاسخ به این سؤال میتوانید از ویژگیهایی که پیشتر بررسی کردید کمک بگیرید.
بهعنوانمثال، مایکل هایت و مارک منسن دو وبلاگ نویس درزمینهٔ توسعهٔ فردی هستند. هر دو برای خود اهداف مشخصی دارند. مایکلهایت یک رهبر معنوی است. او نظرات خود را به پیروانش تحمیل نمیکند، اما از آنها دور نمیشود. به این معنا که مطالب او تأکید بر انتخابهای اخلاقی و پیروی از اخلاق مسیحی دارد.
مارک منسن در مورد چگونگی بهبود زندگی مینویسد. او بسیار صریح صحبت میکند. او تصمیمگیری را برعهدهٔ مخاطبان خود قرار داده است. عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای او «هنر ظریف بیخیالی» است، عنوانی که هرگز مایکل هایت از آن استفاده نخواهد کرد. بااینکه هردوی آنها در یک زمینه فعالیت میکنند، اما هریک ویژگی شخصیتی خود را دنبال میکند.
حال که وجه تمایز خود را مشخص کردید، لازم است برای حضور خود در فضای آنلاین نیز برنامهریزی کنید. یکی از ویژگیهای افراد دارای برند شخصی، حضور فعال در شبکههای اجتماعی است. برای خود یک آرم و گرافیک مشخص طراحی کنید. پالت رنگ و قلم خود را تعیین کنید. ظاهر کار خود را در فضاهای مختلف ثابت نگهدارید.
یکی دیگر از مؤلفههای مهم، شبکههای اجتماعی هستند. مهم است که شما بدانید مخاطبینتان در کدامیک از شبکههای اجتماعی فعال هستند و در آنوقت بیشتری میگذرانند. داشتن حضور فعال در شبکههای اجتماعی هدف، میتواند باعث موفقیت برند شما شود.
استراتژی محتوایی خود را مشخص کنید. هر مخاطب محتوای مخصوص به خود را میخواهد؛ بنابراین ضروری است که محتوای متنوع و باکیفیت برای جلب نظر مخاطبین خود تولید کنید. این موارد میتواند شامل محتوای نوشتاری، پادکستها، ارائه فیلم و اسلایدها باشد.
اگرچه هر یک از شبکههای اجتماعی شما باید از یک لحن پیروی کنند، اما این بدان معنا نیست که شما باید محتوای یکسان را برای هر سایت ارسال کنید. تفاوتهای آشکاری بین هر یک از شبکههای اجتماعی وجود دارد و شما باید بر نقاط قوت آنها تمرکز کنید.
بهعنوانمثال، فقط به این دلیل که توییتر شمارا با ۲۸۰ نویسه محدود میکند، نیازی نیست که با همین تعداد نویسه خود را در پستهای فیسبوک یا لینکدین محدود کنید؛ بنابراین، باید پستهای خود را برای هر یک از شبکههای اجتماعی خود سفارشی کنید. پستهای شما باید مشابه باشد – از همان نوع محتوا لحن استفاده کنید – اما برای استفاده از نقاط قوت هر شبکه متناسب باشد.
ساختن یک برند شخصی، بهصرف زمان و انرژی نیاز دارد. اصلیترین راز برای موفقیت در ساخت یک برند شخصی این است که خودتان باشید. امیدوار هستم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.
منبع:
این مقاله، برگرفته شده از مقاله An In-Depth Look at Personal Branding از سایت influencermarketinghub.com است